شبی تاریک و طوفانی بود.
اما به خاطر آب و هوا نبود.
در 20 آگوست 1972، این خبرنگار مأمور شد تا انبوهی از هیپی ها، یپی ها، آزادی خواهان زنان، مارکسیست ها، فعالان حقوق همجنس گرایان، پلنگ های سیاه و دامپزشکان ضد جنگ ویتنام را که در پارک فلامینگو در میامی چادر می زدند، صحبت می کردند و گرد هم می آمدند، پوشش دهد. . عصر قبل از شروع کنوانسیون ملی جمهوری خواهان.
تصاویر امسال از تظاهرکنندگان در تصرف پردیسهای کالج همه چیز را بازگرداند.
شب زیبایی در سال 1972 در پارک فلامینگو بود. و روز بعد اسپری فلفل به من اسپری شد و راهپیمایی را پوشاند. وحشتناک بود. بیشتر در مورد آن بعدا.
اما آن شب قبل از افتتاح کنگره، چکش خود گاز بود.
به هزاران نفر از مخالفان اجازه داده شد که در یک پارک بزرگ شهری بخوابند و به سرعت آن را در دود غلیظی فرا گرفتند که پلیس میامی ادعا کرد که می تواند شش گونه مختلف حشیش را شناسایی کند.
همچنین مقصدی گرم و مرطوب بود. بنابراین وسایلی را از کمد هیپیهای آخر هفتهام بیرون کشیدم: یک باندانا سر یپی، یک پیراهن ساده و شورت و صندل هیپی.
میهمانان جدید گرانج پارک ممکن است در حال جمع شدن و جیغ زدن بودند، اما آنها همچنین هر تکه بتنی را که میتوانستند با حروف «عشق» یا نابودی نقاشی میکردند.
کاموهای قلع و قمع شهر؟
و ماکتی از ستاره های سینما! بازیگر/ سخنران ضد جنگ «هانوی جین” فوندا او با یک جیپ نظامی برای سخنرانی آمد. کم نیست، بازیگر جان “کلاه سبز” وینیکی از حامیان آشکار جنگ، در فرودگاه میامی برای دیدار با رئیس جمهور حاضر شد ریچارد نیکسون پس از ورود، نامزدی مجدد خود را در کنوانسیون بپذیرد.
و بله، بیهودگی وجود داشت.
او که یکی از اعضای «دانشجویان برای یک جامعه دموکراتیک» است، یک سازمان دانشجویی ضد جنگ، درخواستی غیرعادی داشت. او بر برداشتن حصار طناب محافظ «بدون تهاجم مردانه» در اطراف چادر آزادی زنان اصرار داشت.
“ما باید مترقی باشیم” جو ووک، – یکی از اعضای SDC از من شکایت کرد. “حقوق زنان یک مسئله واقعی است و آنها باید مردان را بسیج کنند تا با آنها مبارزه کنند تا به وحدت مورد نیاز خود دست یابند!”
عصر روز قبل، زنان چند مرد را از چادر بیرون انداختند.
مدیر ائتلاف زنان میامی گفت: “ما آماده ایم تا از هر نیرویی برای دور نگه داشتن این مردان استفاده کنیم، البته به جز استفاده از افسران پلیس مرد.”
بعداً به این خبر خندیدیم که رئیس پلیس رنگارنگ میامی، راکی پومرانساو برای جلوگیری از تکرار تظاهرات ضدجنگ در کنوانسیون ملی دموکراتها در شیکاگو در سال 1968 به قدری نگران بود که افسران خود را پیش از برگزاری کنوانسیون 1972 به دوره روابط انسانی فرستاد. فحش دادن و تف کردن توسط پلیس تاکتیک های تلافی جویانه نامیده می شد.
نه اولین رودئوی راکی…
جمهوریخواهان همچنین در سال 1968 کنوانسیون ملی خود را در میامی برگزار کردند. و دموکرات ها همایش خود را در سال 1972 در میامی برگزار کردند، حدود شش هفته قبل از آمدن حزب جمهوری خواه به شهر.
آنها عمدتاً بدون درگیری اعتراضی عمده بودند.
الآن نه.
در 21 آگوست 1972، زمانی که معترضانی که ماسکهای مرگ رنگشدهای به تن داشتند به سمت مرکز همایش راهپیمایی کردند تا نمایندگان RNC را که آنها را «بزرگان شستهشده» خطاب میکردند، طعنه بزنند، همه جهنم شکست. تظاهرکنندگان در طول راهپیمایی گسترده در خیابان کالینز، گذرگاه اصلی میامی، شیشه ها را شکستند.
یک فیل زنده، نماد حزب جمهوری خواه، نیز در آن شب بیرون از مرکز همایش به بیرون چرخانده شد تا یک ماشین نعش کش را بکشد.
با رئیس حزب پلنگ سیاه بابی سیل کهنه سربازان ضد جنگ ویتنام با شعار “یک، دو، سه، چهار… ما جنگ لعنتی نمی خواهیم” را سر می دادند.
بهترین خاطرات در میامی ساخته شد…
اما آن روز، در حالی که با یک دفترچه در دست داشتم برای عقب نشینی از معترضان هجوم می آوردم، اسپری فلفل به من زد.
پلیس ما را به داخل جمعیت اسپری کرد و توجهی نکرد که آیا خبرنگاران یا سایر رهگذران بر اثر گاز مسموم شده اند یا خیر.
تا جایی که می دانستند من یکی از راهپیمایان بودم. مهم نبود. اسپری فلفل هم مزاحم نیست.
نمی توانستم نفس بکشم. به یاد دارم که به زانو افتادم. نمی توانستم راه بروم.
اما هر چقدر هم که وحشتناک بود، آن روز به کارم ادامه دادم، حتی در آن عصر در همایش شرکت کردم.
یک روز پس از پایان کنگره، گزارش شد که 900 تظاهرکننده دستگیر و 52 نفر از جمله 12 افسر پلیس زخمی شده اند.
با نگاهی به گذشته، آن شب پارک فلامینگو را بیشتر به یاد می آورم… علی رغم اینکه روز بعد بنزین گرفتم.
هنوز صدای نالهها و نالههای معترضانی را میشنوم که میخواهند روی خاک و بتون بخوابند. یادم می آید فکر می کردم شاید هیپی ها خسته شده اند و بچه های گل بالاخره پژمرده می شوند.
از قضا نیکسون به آنها استراحت می داد. نیکسون که مجدداً در نوامبر همان سال انتخاب شد، سال بعد به جنگ ویتنام پایان داد.
اسندلینگ…
سگ من، فوق العاده و گاهی وحشتناک توتو، بدون شک همان کاری را انجام خواهد داد که همیشه وقتی سیکادای وزوز روی صفحه ایوان پشتی من می خزد. کاری را که به او گفته می شود انجام ندهید. آن ها را بخور. yum… در یک یادداشت غم انگیز برای طرفداران سه گانه فولکلور بی نظیر دهه 60 The Limeliters: آخرین عضو، عضو دانشگاه شیکاگو، الکس هاسیلف، درگذشت. پایان یک دوران.
روزهای شنبه: پیا زادورا، 70; یک بازیگر ویل آرنت، 54; یک خواننده رندی تراویس، 65; یک بازیگر روت نگا، 43… روزهای یکشنبه: یک روزنامه نگار برایان ویلیامز، 65; یک بازیگر ریچارد ای. گرانت، 67; یک خواننده ادل، 36.